
دستآورد آموزشی زنان افغانستان در دو دهه نظام جمهوری
آموزش یکی از ارکان اساسی توسعه زیربنایی هر کشور بهشمار میرود و از حقوق بنیادین هر فرد جامعه، بدون در نظر گرفتن تفاوتهای جنسیتی، محسوب میشود. پس از رویکارآمدن حکومت سرپرست، مکاتب، دانشگاههای دولتی و خصوصی و سایر مراکز آموزشی بهروی دختران و زنان افغان بسته شد.
با توجه به اهمیت آموزش بهعنوان یکی از مؤثرترین عوامل توانمندسازی زنان، آموزش نقش کلیدی در تحول جایگاه اجتماعی، اقتصادی و حرفهای آنان ایفا کرده است. این مقاله با روش تحلیلی–توصیفی در پی پاسخ به این پرسش است که: زنان افغان در بازه زمانی ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۱ با بهرهگیری از آموزش و تحصیل چه دستآوردهایی داشتهاند؟
چارچوب نظری این پژوهش، نظریه گری استنلی بیکر است که آموزش را ابزاری برای رشد فردی و توسعه ملی میداند. یافتهها نشان میدهد که با گسترش آموزش، زنان افغان به سطح بالایی از مشارکت سیاسی از جمله حضور در پارلمان، کابینه و مقاماتی چون والی دست یافتهاند؛ در عرصههای اجتماعی و فرهنگی نیز از جمله سینما، رسانه و ادبیات نقش فعالی ایفا کردهاند؛ و در زمینههای اقتصادی مانند کارآفرینی، اشتغالزایی و حتی ورزش نیز حضور چشمگیری داشتهاند. با وجود چالشهای امنیتی، فرهنگی و محدودیتهای ساختاری، زنان افغان توانستهاند با اتکا به آموزش و مهارتهای گوناگون، مسیر تحول اجتماعی را هموار سازند و دستآوردهای مؤثری برای جامعه رقم بزنند.
این مقاله با تبیین این دستآوردها، بر اهمیت آموزش زنان برای حکومت کنونی و نهادهای بینالمللی حامی زنان افغان تأکید میورزد تا خاطرنشان شود که اعمال محدودیتهای جدید نباید باعث غفلت از سرمایه انسانی شکلگرفته در این دو دهه شود. در پایان، بر ضرورت بازگشایی مکاتب و دانشگاهها و حمایت حکومت سرپرست و نهادهای بینالمللی از آموزش دختران و بهرهگیری از ظرفیت زنان در راستای توسعه پایدار تأکید میشود.
کلیدواژهها: آموزش زنان، سرمایه انسانی، توانمندسازی