عوامل و پیامدهای نابرابری جنسیتی در افغانستان
نابرابری جنسیتی نوعی ایدیولوژی مبتنی بربرتری یک جنس بر جنس دیگر است که در بیشتر نمونه ها به صورت اعتقاد به برتری جنس مذکر و تلقی زن به منزله موجودی که از نظرفکری ، روانی وجسمی پست تر از مرد است جلوه گر میشود.همه ما میدانیم افغانستان کشوری است که در طول تاریخ شاهد نابرابری ها علیه زنان بوده است.
حقیقیت غیر قابل انکار این است که نظم خانواده در افغانستان استوار برنظام مرد سالارانه است ، ناهنجاری های که زنان درزمینه نابرابری جنسیتی متقبل میشوند ریشه در محیط خانوادگی دارد.
درپهلوی آن عوامل فرهنگی ونفوذ عمیق آداب ورسوم نیز شامل میشود وسنت های سخت گیرانه نیز ازهمین فرهنگ تغذیه می شوند. که در چهارچوب آن محرومیت ها ، بحران هویت فرهنگی وبرداشت های نادرست جامعه اززنان بوجود می آید.
عامل دیگر چنین نابرابری ها تعارض با برداشت های حاکم دینی است، بعضا این نهاد وروحانیون برابری کامل مرد و زن را برخلاف ارزش های اسلامی ومضر به حال اجتماع میدانند ؛ ویک نوع تعارض را میان ارزش های حقوق بشری از جمله برابری جنسیتی واحکام اسلامی به میان می آورند .
عوامل سیاسی نیز در بستر سازی نابرابری ها نقش دارند که از آن جمله : خودکامگی واستبداد حکومت ها علیه زنان ، وجود حکومت های عرفی ، جنگ های تحمیلی و عدم تعهدات بین المللی موجب شده تا زنان از نظر سیاسی نیز قشر آسیب پذیر باشند.
نابرابری اقتصادی یکی دیگر از عوامل تبعیض جنسیتی است ، که به گونه ای متفاوتی در افغانستان اتفاق می افتد که مهم ترین آن عدم دسترسی زنان به وضع اشتغال مساویانه وعدم استقلالیت مالی میباشد.
این پدیده اجتماعی پیامد های شوم ، ناگوار و اجتناب ناپذیری را درپی دارد که از آن جمله ازدواج های اجباری ، طلاق ، خودکشی زنان ودختران ، بیکاری زنان ،فرار زنان و دختران ازمنزل ، اعتیاد و فقر میباشد. که زمینه را برای انحرافات اجتماعی زنان مساعد میسازد.
در این مقاله بیشتر عوامل و پیامد های نابرابری جنسیتی تذکرو تمرکزصورت گرفته ؛ و آسیب شناسی اجتماعی زنان در قبال نابرابری جنسیتی نیز از قلم نیفتاده است.
کلید واژهها: جنس و جنسیت، نابرابری، نابرابری جنسیتی، نابرابری حقوقی، نابرابری سیاسی، نابرابری اجتماعی، نابرابری فرهنگی، نابرابری اقتصادی.