
اقتصاد کشاورزی و امنیت غذایی
بخش کشاورزی یکی از بخشهای اصلی و مهم اقتصاد افغانستان است و رشد اقتصادی آن از هدفهای اولیه و اساسی این بخش به شمار میآید. هزینههای دولت در کشاورزی و اندازه نسبی آن بر رشد اقتصادی این بخش از اهمیت بالایی برخوردار است. سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (FAO) اعلام کرده است که برای جلوگیری از وقوع بحران امنیت غذایی و کمبود گندم در آسیا، این قاره باید میزان تولید گندم خود را تا سال 2050 میلادی بیش از 75 درصد افزایش دهد (FAO, 2003).
مفهوم دسترسی به غذا نیز، دسترسی فیزیکی و اقتصادی به منابع تأمین اقلام غذایی مورد نیاز جامعه است. بنابراین، غذا، دسترسی به غذا، و پایداری در دریافت غذا، سه عنصر اصلی هستند.
تاریخچه بحث امنیت غذایی به بیش از ۷۰ سال پیش و اعلامیه حقوق بشر در سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۸ برمیگردد. در بین بخشهای مختلف، کشاورزی دارای اهمیت ویژهای است، چرا که در سبد غذایی مصرفکنندگان، بیش از هر ماده دیگر، حلقهی تغذیهی انسان را کامل میکند (کیان و فرهادیان، ۱۳۹۵).
از سوی سازمان FAO اعلام شده است که امروزه بالغ بر ۹۶۹ میلیون نفر در جهان با هزینهای کمتر از یک دالر در روز زندگی میکنند و حدود سهچهارم از آنها برای بقای خود به کشاورزی وابسته هستند. در واقع، فقر و تنگدستی شدید این افراد، خروج از این وضعیت را ناممکن ساخته است. بنابراین، ایجاد مؤسسات بازاریابی برای کشاورزان و تشکیل صندوقهای حمایتی برای مزرعهداران، که ستون فقرات امنیت غذایی جامعه را تشکیل میدهند، میتواند در حل مشکل کمبود غذا در آینده مفید باشد
(FAO, 2003).
مطالعاتی که در این اواخر توسط وزارت زراعت، آبیاری و مالداری، منابع مختلف ملل متحد و مؤسسات غیردولتی در مورد عوامل اساسی انکشاف بطی سکتور زراعت افغانستان انجام شده است، نشان میدهد که یکی از این عوامل، عدم دسترسی یا دسترسی ناکافی مولدین به بازار و تسهیلات بازاریابی است. بنابراین، برای رشد سریع تولید و بازاریابی محصولات زراعتی، لازم است تا با استفاده از دستاوردهای علوم زراعتی و تکنالوژی، ظرفیت تولیدی و تجارتی کشور، ارتباط دهقان با مارکیت، عوامل تولید و محصولات، حملونقل، ذخیره و پروسس تقویه گردد.
کلیدواژهها :
اقتصاد زراعتی، امنیت غذایی، زراعت مدرن، انکشاف پایدار دهات، تولید و مصرف